بسم الله الرحمن الرحیم
این مطلب را نه فقط برای بحث انتخابات می نویسم، بلکه بر خودم واجب می دانم که فهمیده ها و شناخت هایی را که طی این سال ها با تجربه و به تحقیقات و شخصا به آن رسیده ام در اختیار دیگران هم قرار بدهم.
همه ی ما مسلمانان که ایدئولوژی اسلامی داریم و معتقدیم که رای دادن ما اولا در تایید نظام جمهوری اسلامی است و ثانیا در تداوم راه امام و شهداست و معتقدیم که از طرف دیگر باید در پیشگاه خداوند فردی را که انتخاب می کنیم اصلح باشد، و دلایلی برای انتخاب خود داشته باشیم. دلایلی که نه از سر هوی و هوس و نه از سر حرف اکثریت باشد. چرا که قرآن در بسیاری از آیات می فرماید: اکثرهم لایعقلون. اکثرهم لا یشعرون، اکثرهم لا یتذکرون و ...
جزء کسانی باشیم که با تحقیق و یقین قلبی و شخصی در زندگی انتخاب هایمان را انجام می دهیم و نه با همراه شدن با اکثریت.
من به یقین رسیدم و کاندیدای اصلحم را انتخاب کردم و دلایل خاصی هم دارم که در این مطلب به آنها می پردازم.
یک تیم تخریب کننده از سال 84 که دکتر قالیباف به شهرداری تهران منصوب شدند، قد عَلَم کرد. هنوز واضح نیست که این تیم به پشتوانه و پشتگرمی چه گروهی به تخریب می پردازد. اما آنچه واضح است در طول دوران انقلاب، هیچ فردی را سراغ ندارم که اینگونه برای تخریبش تیمی کار کرده باشند.
شخص دکتر قالیباف را فردی مومن، انقلابی، ولایتمدار، امانتدار، توانا و با مدیریت فوق العاده و کم نظیر و خوش فکر در بحث میدیریت اجرایی، می شناسم و برای این شناخت 8 سال زمان صرف شد و اکنون با یقین و قوت قلب در مورد این مسئله صحبت میکنم.
تمام شبهه پراکنی ها در مورد دکتر قالیباف از یک کار تیمی نشات می گیرد. وقتی پای صحبت های دکتر می نشینی دو ویژگی اش جذبت می کند: 1- صداقت بی حد و اندازه ی او و 2- دلسوزی او برای انقلاب و اسلام و بچه حزب اللهی ها
دروغ بودن و با قصد و غرض بودن ِ تک تک سوالات و شبهه هایی که این تیم تخریب کننده، در این هشت سال در افکار عمومی، ایجاد کرده را با یکبار هم صحبتی با حاج محمدباقر قالیباف درک میکنی.
ماجرای خلبان شدن محمدباقر و گرفتن گواهینامه ی خلبانی از ایکائو از زبان خودش با آن صداقت مثال زدنی اش که در بین مسئولین ِ سیاست زده ی ما کمتر وجود دارد، بسیار جذاب و شنیدنی بود و به دل نشست.
پس از آنکه حضرت امام خامنه ای، ایشان را به سمت فرماندهی نیروی هوایی منصوب می کنند او از آقا می خواهد که اجازه بدهند تا گواهینامه ی خلبانی و آنچه برای این سمت لازم است را بگیرد تا در مسائل کاری از لحاظ فنی اطلاعات داشته باشد و توانایی فرماندهی و هدایت نیروها را در حد مطلوب داشته باشد. آقا موافقت می کنند و ایشان از نیروی هوایی سپاه گواهینامه را پس از کسب آموزش لازم و موفق شدن در آزمون دریافت می کند. حضرت آقا در جلسه ای به شوخی در جمع فرماندهان نیروی هوایی می فرایند که اگر سپاه به فرمانده اش گواهینامه ندهد پس به بنده می دهد. و همین باعث درخواست محمدباقر قالیباف می شود تا برای گرفتن گواهینامه ی ایکائو به فرنسه برود. با توجه به اینکه نظامی ها ممنوع الخروج می باشند و فرماندهان نظامی باید از ولی امر اجازه کسب کنند با کسب اجازه از حضرت آقا و موافقت ایشان، دکتر قالیباف به فرانسه رفته و پس از کسب آموزش گواهینامه ی خلبانی ایکائو از فرانسه را نیز دریافت میکنند.
پس از آنکه حضرت آقا دکتر را به سمت فرماندهی نیروی انتظامی منصوب می کنند، آقای قالیباف خلبانی را کنار می گذارد. اما حضرت آقا از ایشان می پرسند که چرا رها کرده و کنار گذاشته است و ایشان می گوید در سمت جدید لازم ندیده است که به این کار بپردازد اما آقا از ایشان می خواهند که پرواز داشته باشند.
آقای دکتر قالیباف در جمع 12 نفره ی جوان های حزب اللهی که من نیز در این جمع حاضر بودم، قسم خوردند که از همان پرواز اول تا الان که هنوز خلبان هواپیماهای مسافربری شرکت هواپیمایی ایران ایر هستند حتی ذره ای از حقوق خلبانی را دریافت نکرده اند و معتقدند چون با پول بیت المال خلبان شده اند حق استفاده از درآمد آن را ندارند.
این یکی از دلائیلی که یقین به امانت داری و ایمان قالیباف را در قلب من پر رنگ کرد.
و این یکی از همان شبهاتی که آن تیم کذایی، به شدت روی آن مانور می دهند و بی مدرک سخن پراکنی می کنند. و اصلا همین هلاک کردنشان در تخریب قالیباف یکی از دلایلی بود که من را مصمم کرد تا درباره ی او تحقیق کنم و اتفاقا به این نتیجه رسیدم که دکتر قالیباف فردی است که باج نمیدهد، روشنگری میکند و بین مسئولین زد و بندی با هیچ یک ندارد و برای همین اینقدر جناح های چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا هر دو تخریبش می کنند و یاریش نمیکنند.
دلایل بعدی در پست بعد